!!!!

فوبياي فيلتر گرفتم _ قبل از باز کردن سايت، اول يه فيلتر شکن باز ميکنم، بعدشم تا باز شدن سایت دلم آشوبه
با اجازه دوستان، مملکته داریم؟؟؟

توضیح!!!

پست کوتاه نوشتن به ما نیومده

این توضیحات مربوط به پست " بدکاری کردند" (دو پست پایین تر" هست:

قضیه از این قراره که پنجشنبه من و محمد و شبنم و آرمیا و پارلا و محمد و هستی و مرتضی و مرتضی (دوبار ننوشتم اسمارو، دوتا محمد و دوتا مرتضی داشتیم) قرار گذاشتیم و رفتیم بیرون که روز عیدی دلمون خوش باشه. تا این جا که مشکلی نبود، تا آخرشم مشکلی نبود و بهمون کلی خوش گذشت. مساله از این قراره که قبل رفتن شبنم و هستی حسابی چیتان فیتان کردن و کلی برا خودشون از این ور اونور لباس جور کردند و تریپ زدن در حد فشن تی وی. مام که با این تفکر که عروسی که نمیرم خوب یه تیپ معمولی زدیم ( حالا تیپ من اسپرت بود با یه آرایش ساده خوشگل، از بوت و فلان و بیسار و آرایش آنچنانی خبری نبود ولی دیگه سکینه نبودم که)، بعد از برگشتن آقا فرمودن که چرا به خوت اهمیت نمیدی و اونا اونقدر به خودشون رسیدن و از این حرفاااا.حالا همه اهمیت دادن و تو ظاهر اینا دیده بود.

اون روزم اینجوری گذشت:

 اولش ما دخترا رفتیم پتروشیمی که اونام بیان ولی دم در به اونا گیر دادن، بعد ما رفتیم بیرون و با هم از یه ورودی دیگه اومدیم رفتیم سفره خونه که قلیون بکشیم که نداشتن، بعد تاکسی گرفتیم که بریم سفره خونه خانه سبز ولی اونا وسط راه نظرشون عوض شد و رفتن ایل گلی، زنگ زدن به ما که بیاین اونجا، مام که تقریبا رسیده بودیم شاکی برگشتیم و بعد یه کم بحث و دعوا قرار شد یه دوری تو ایل گلی بزنیم و بعدش و من و ممد رفتیم یه جای با صفا که بساط قلیون و چایی داشت. بچه ها که زنگ زدن  رفتیم باهاشون عکس گرفتیم و نهار خوردیم و از هم جدا شدیم. بعد رفتن اونام ما کلی چرخیدیم تو شهر و وقتی که دیگه کاملا از پا افتادیم برگشتیم خوابگاه.

 الانم باید پاشم برم استخر، فرصت شد عکسم میزارم که کنجکاویتون کاملا برطرف شه

FREE

FREE IN LOVE AGAIN

بد کاری کردند

بدکاری کردند اونایی که تو کله من فرو کردند باطن آدما باید خوشگل تر از ظاهرشون باشه.
قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

قیافه مهم تره عزیز من،

این ده بارـ فردا روز نگین نگفتی

آخر رابطه عاشقانه

قبل از اینکه رابطه عاشقانه ای رو به هم بزنید اینقدر تا تهش برین و راه های مختلف رو امتحان کنین که دیگه امیدی برا بازگشته نمونه_یه وقتایی امید داشتن و انتظار کشیدن بدترینه

نرودا

 

* چرا پنجشنبه وسوسه نمي شود

پس از جمعه بيايد؟

 


* چه كسي مي تواند دريا را متقاعد كند

كه عاقل باشد؟

 

به نقل از شب نوشته های بهنود