هفته ای که گذشت
این هفته که داشتم میرفتم شنا آگهی جشنواره ورزش دانشگاه رو دیدم.گفتم یه سری به سالن شطرنج بزنم.رفتم و دیدم ای دل غافل امروز روز شروع مسابقاته و قرعه کشی داره شروع میشه.بعد دیگه بچه ها بدجور تحویلم گرفتن و خوب منم دیگه دلم نیومد عشق قدیمیمو ول کنم برم شنا.این بود که رسما به شرکت کنندگان پیوستیم و از شانس بد من،عدل خوردم به پست همکلاسیم.دور بعدیم با یکی از دانشکده کشاورزی بازی کردم.هر دو بازی رو بردم.مونده 3 دور دیگه.همکلاسیمم دور دوم رو نیومد.من قهرمان نشم میرم خر اینو میچسبم.آخه خواهر من(عربیش چی میشه؟؟ اخوی؟؟ابوی؟؟؟سبیه؟؟) سیستر من تو که نمیخوای بیای از اولشم نیا خوب.چرا بازیه منو خراب میکنی.حالا من که باکیم نیست ولی خوب خداییش اگه آخرش موقع سر شکن کردن امتیازا کم بیارم بد فرم از دستت شاکی میشم.حالا شنبه برم یه کم تتمیعش کنم ببینم راضی میشه بیاد یا نه.کلاس شنامم داره عااااااالی پیش میره.اصلا مربیه تو کف مونده که من این قدرر زود شنا رو یاد گرفتم.به یه گروه تحقیقاتیم ملحق شدم.امتحان فاینال زبانمم موکول شد هفته بعد.هفته بعد پنجشنبه میان ترم دارم که ساعتش با ساعت مسابقه شطرنجم کنتاکت داره.حالا باید برم با استادم صحبت کنم ببینم چی میشه..یک استاد جیگری داره این درس داره که من غاشقشمممممممممممم.منو یاد همون یکی میندازه.
من هنوز فرصت نکردم برم گوشی بگیرم[گریه]
ام.پی.تر پلیرمم رو یه ماهم نیست خریدم. خراب شده.لعنتتتتتتتت
من هنوز فرصت نکردم برم گوشی بگیرم[گریه]
ام.پی.تر پلیرمم رو یه ماهم نیست خریدم. خراب شده.لعنتتتتتتتت
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۸/۰۹/۰۶ ساعت ۶:۵۹ ب.ظ توسط خانوم
|