سلی ی
مرسی از همه دوستان که تو این مدت به اینجا سر زدن.راستش منم به اکثر دوستان سر میزدم.ولی خوب یه وقتایی تونستم نظر بگذارم یه وقتایی نتونستم.نسیم جان عزیزم من جای دوری نیستم.همین جاهام منتها دسترسی ایمن به اینترنت ندارم.منظورم ایمن از دست حراست دانشگاست. حراست....،....مرگ بر....آخی دلم یه مقداری خنک شد
خوب هفته قبل قبل به صورت خلاصه:
جمعه:تولد،بزن و برقص،کادوی سمانه یه تابلوی رقص آفریقایی بود با 2تا کارت تبریک خوشگل،که بچه ها خیلی خوششون اومد،بعدشم مجبورم کردن که آدرس و قیمت کادوهام رو بگم.
شنبه:یادتون که نرفته من سرما خورده بودم هان؟؟2تا کلاس داشتم که به زور جنازم رو کشیدم بردم کلاس و آوردم.
یکشنبه:صبح کارگاه داشتم.با آژانس رفتم و گفتم نمیتونم بیام و برگشتم و تا شب،سوپ،میوه،آبمیوه،لالا
دوشنبه:بی خیال کلاسای صبح شدم.یادتون نرفته که من امروز ارایه دارم؟؟صبح ارایه زبان انگلیسی رو برای اولین و آخرین بار روخوانی کردم.بعدازظهر کارگاه تشکیل نشد ولی خیلی خوش خیالی اگه فکر کنی کلاس زبانم تشکیل نشد.ارایه بد نبود خوب بود.از 5شدم 4
سه شنبه:قبل از ظهر:سرفه و ضعف-بعد از ظهر:کارگاه یکشنبه+سخنرانی دکتر شیری
چهارشنبه:کلاس+جلسه هیپنوز+نمایشگاه انجمن های علمی دانشگاه+تصمیم برای ثبت نام پارسه+تموم شدن پول تو جیبی،بسکی پول میوه و آبمیوه و شیر(آب این شهر بهم نمیسازه.موقع مریضی که اصلا نمیتونم بهش لب بزنم)و سوپ و غذای آماده دادم
خوب فعلا همین رو داشته باشین تا بیام و بقیش رو بگم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۰۹ ساعت ۹:۲۲ ب.ظ توسط خانوم
|